خانه » درمان شخصیت وسواسی اجباری

درمان شخصیت وسواسی اجباری

 
میخوام خودم رو براتون توضیح بدم، دوست دارید با من آشنا بشید؟؟ من یک آقایی هستم که تازگی وارد جوانی شدم. من بسیار منظم و دارای پشتکار زیاد هستم، هر کاری را که انجام میدم دوست دارم تا ته آن رو انجام بدم، شاید اینطوری بگم بهتر باشه که من پشتکار زیادی دارم. خیلی سرسختم و راستش اگر بخوام به چیزی دست پیدا کنم یا موردی را بر خلاف خواسته ام باشه، خیلی لجاجت میکنم تا به اون برسم. دوست دارم همه کارامو با جدیت تمام انجام بدم و به بهترین وجه ممکن هم انجام بدم، همیشه اینطوری هستم. من بهترینم، کمتر کسی مثل من کاراش رو خوب و درست انجام میده، من بسیار دقیقم و همه چیز را با وسواس زیاد انجام میدم. به نطافت هم خیلی اهمیت میدم. راستش اینا ویژگی های بدی نیستند، اما چه کنم که دیگران با این ها خیلی موافق نیستند و با اطرافیانم مشکل دارم. خیلی باهاشون بحث میکنم، رو اعصاب هم هستیم .و ….

اینا قسمتهایی از صحبتهای یک آدم با شخصتی وسواسی اجباری هست که براتون گفتم . تو این مقاله قصد دارم دردرمان شخصیت وسواسی اجباری  صحبت کنم . اگر دوست دارید بیشتر بدانید با ما همراه باشید . البته قبلش توضیحاتی در مورد شخصیت وسواسی اجباری براتون بیان میکنم و بعد هم به درمانش اشاره میکنم . پس با ما باشید.

بیشتر بخوانید

شخصیت وسواسی اجباری


مشخصه اصلی بیماری شخصیت وسواسی – اجباری محدود بودن هیجان، نظم داشتن، پشت کار، سرسختی و لجاجت، تردید و دودلی است. خصوصیاتی که بیش از همه در این اختلال به چشم میخورد، کمال‌گرایی و انعطاف ناپذیری است. میزان شیوع آن در جامعه ۲ % تا ۸% تخمین زده می‌شود.

 این بیماری در مردان شایع تر از زنان است و در اکثر مواقع در فرزندان بزرگتر (خواهران یا برادران ارشد) مشاهده می‌شود. همچنین در بستگان خونی افراد مبتلا به آن بیشتر از مردم عادی جامعه روی می‌دهد. بیماران معمولاً در خانوادهای بسیار سخت گیر بزرگ شده‌اند. تقریبا افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – اجباری در همه‌ی جنبه‌های زندگی به فکر نظم، ترتیب، کمالگرایی، کنترل شخصی و کنترل میان فردی است و در این میان انعطاف پذیری، باز بودن و صرفه جویی در وقت و انرژی قربانی می‌شود. این وضعیت قبل از اوائل بزرگسالی شروع شده است و در شرایط مختلف حضور دارد. فرد دائما به فکر جزئیات، قواعد، فهرستها، نظم، سازمان و یا جدولهای زمانی است. تا جایی که هدف اصلی فعالیت مورد نظر فراموش می‌شود. کمالگرایی باعث می‌شود در به پایان رسیدن پروژه‌ها اختلال ایجاد شود ( چون استانداردهایش رعایت نمی‌شود ). و نمی‌تواند پروژه را کامل کند.

خصوصیات افراد دارای اختلال شخصیت وسواسی – اجباری

 

اشخاص دارای بیماری شخصیت وسواسی – اجباری به نظر دیگران، افراد قالبی، خشک و شدیدا مقرراتی جلوه می‌کنند. در این افراد، اشتغال ذهنی به قوانین و مقررات، جزئیات بی ثمر، بخشنامه‌ها و دستورات قالبی مانع از داشتن دیدگاه وسیع وانعطاف پذیر می‌شود. و معمولاً شخص مبتلا به این نابهنجاری اگر فهرست مطالبی که در روز باید انجام دهد را گم کنند، وقت بسیاری را صرف پیدا کردن آن می‌کند. درحالیکه با کمی فکر به آسانی می‌تواند همان مطالب را به یاد بیاورد و به مرحله اجرا بگذارد. معمولاً برای انجام کارها از نظر زمانی جدول بندی سازمان یافته‌ای ندارند و فعالیتهای مهم را آخرین لحظات انجام می‌دهند. دررابطه خود با دیگران همواره در این فکر هستندکه ایا مهمتر یا کم اهمیتر از آنها هستند. از دستورات دیگران سرپیچی می‌کنند، اما اصرار دارندکه دیگران از آنها تبعیت نمایند. به همین علت مردم را میرنجانند. اما از آن آگاه نمی‌شوند.

اشخاص دارای بیماری شخصیت وسواسی – اجباری علاوه بر احساس بی تصمیمی به علت ترس از اشتباه کردن، قالبا افسردگی نیز وجوددارد این افراد بسیار سختگیر، مقرراتی، پند دهنده، کننده در قضاوت درمورد خود و دیگران جدی هستند. هنگامیکه نتوانند دیگران را تحت سلطه خود در آورند؛ خودخوری می‌کنند و خشمگین می‌شوند و البته قادر به ابراز خشم خود نیستند. اینگونه افراد نسبت به انتقاد حساسیت زیادی دارند؛ خصوصا اگر انتقاد از طرف اشخاصی باشد که از موقعیت اجتماعی ویژه‌ای برخورداند. تاثیر این نابهنجاری در رفتار انسان بسیار شدید است؛ بخصوص درمسائل شغلی و خانوادگی متداول است. البته علت اصلی ایجاد این اختلال، شخصیت OCD پدر و مادر و نیز تربیت سخت، دشوار و توقعات شدیدی است که اولیاء بدون در نظر گرفتن ساخت عقلی، عاطفی، توانایی ها، استعدادها، انگیزه‌ها وعلائق کودکان خود از آنها دارند. این اختلال معمولاً در بین اعضاء یک خانواده شایع تر است و یادگیری اجتماعی در آن بسیار موثر است.

 نکته‌ی ضروری در مورد اختلال شخصیت وسواسی – اجباری این است که این نابهنجاری با چیزی که عموم جامعه به عنوان وسواس میشناسند متفاوت است. و ممکن است هیچ نشانه‌ای از رفتارهای کلیشه‌ای مربوط به عملکرد OCD که می‌شناسیم در او به چشم نخورد. این افراد در همه‌ی امور نسبت به جزئیات حساس هستند و این حساسیت بالا زندگی شخصی آنها و حتی خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در واقع آنها همان کسانی هستند که به عنوان انسان‌های عصا قورت داده می‌شناسیم. آنها برای اینکه بتوانند کار و زندگی خود را حفظ کنند به دیگران وابسته می‌شوند گرچه این مسئله را به زبان نمی‌آورند. بدون درمان و کنترل زندگی آنها بسیار سخت خواهد بود و به دلیل اضطراب بالایی که دارند خطر بروز بیماریهای دیگر از قبیل اعتیاد در آنها بالا خواهد رفت.

مشخصات زندگی افراد با ویژگی‌های اختلال شخصیت وسواسی – اجباری


زندگی این اشخاص مملو از مقررات، برنامه بدون هیچ انعطاف‌پذیری است. توجه زیادی که به کار دارند مانع از آرامش، خود انگیختگی و حتی روابط عمیق می‌شود. همیشه باید حرف، حرف آنها باشد. متخصصین معتقدند این رفتارها خود آگاه نیست و آنها فقط همیشه شیوه رفتار و تفکر خود را قابل اجرا میدانند. به عبارتی می‌توان گفت رفتارهایی در قالب یک چارچوب در هر امری از مهمترین ویژگی رفتاری این اشخاص است. افراد مبتلا به این اختلال بیشتر از سایر تیپ‌های شخصیتی به دنبال درمان می‌روند. و شاید علت آن باشد که بواسطه خلق بسیار کمال گرایی که دارند نمی‌توانند از نتایج خود خرسند و راضی باشند. و در نیجه به دریافت کمک و درمان احساس نیاز می‌کنند. در صورتی‌که در سایر اختلالات شخصیتی این نارضایتی از خود کمتر وجود دارد.
• دل مشغولی شدید به جزئیات، نظم و ترتیب
• کمالگرایی شدید، به طوری که وقتی امر مطلوب به ثمر نرسد پریشان و بیقرار می‌شود مثلا حس می‌کند نمی‌تواند پروژه را تمام کند چون به استاندارد‌های مطلوب نخواهد رسید
• میل به کنترل اشخاص، امور و شرایط و ناتوانی در سپردن امور به دیگران
• نادیده گرفتن دوستان و فعالیت‌های لذت بخش چون تعهد زیادی به کار یا پروژه دارد
• نمی تواند اشیای شکسته و خراب را دور بندازد
• سرسخت و کله شق
• دربرابر اخلاق یا ارزش‌ها منعطف نیست
• کنترل شدید نسبت به بودجه و خرج پول
از دیگر خصوصیات این اشخاص نداشتن احساس گذشت و بخشش حتی نسبت به خود است. وقت شناسی غیر معمول؛ تا حدی که باعث عذاب وجدان خود و دیگران می‌شود. به مسائل حاشیه‌ای و جزئیات بسیار توجه می‌کنند و به انجام کارهای تکراری اعتیاد دارند. نمی‌توانند در انجام امور با دیگران شریک شوند و قسمتی از امور را به دیگران بسپارند. بسیار خرافی هستند و معتقند که بینشی کاملا درست دارند. اعتقاد زیادی به درست بودن دارند. استفاده از پرخاشگری و قهر بجای مدیریت بحران و به دلیل ناتوانی در مدیریت صد درصدی امور، رفتارهایی مانند بی توجهی بیجا به برخی مسائل یا افراد، باج دادن، فداکاری و یا سوء استفاده از آنها سرمی زند. برای جلب توجه رفتارهای نمایشی مانند تمارض دارند. به بعضی افراد وابسته می‌شوند و مکرر به آنان باج می‌دهند. مدام نگران از دست دادن رابطه‌ی عاطفی خود هستند. پنهان کاری و دروغگویی همیشه توجیهی برای آنها دارد.
اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – اجباری ممکن است در مشاغلی که اصولی کار کردن، خود را وقف کردن با رعایت جزئیات نیاز دارند، خیلی خوب عمل کنند؛ اما این افراد در مقابل تغییرات غیر منتظره آسیب پذیر هستند و زندگی شخصی آنان ممکن است بی بار و بی محصول بمانند. اختلالات افسردگی مخصوصا با شروع دیگر هنگام رایج هستند. اگر این اختلال در افراد مبتلا درمان یا کنترل نشوند، آینده چندان مطلوب و روشنی نخواهند داشت. فرد مبتلا دوران بلوغ رنج آوری را تجربه خواهدکرد و از آنجائیکه در کنترل احساس و هیجانات خود مهارت لازم را ندارند، ممکن است افسردگی و اضطراب در آنها بروز پیدا کند. به دلیل شخصیت وابسته نسبتا پنهانی که دارند، شغل یا همسر خود را بدون هیچ گونه تغییری حفظ می‌کنند هر چند نارضایتی‌هایی وجود داشته باشد. البته ارتباطات فرا زناشویی در این گروه شایع است.

درمان اختلال شخصیت وسواسی – اجباری

 
برای فردی که مبتلا به شخصیت وسواسی اجباری هست ، همراهان او نقش خیلی پررنگی را بازی خواهند کرد و همراهی آنها بسیار سودمند خواهد بود . میدونم که نزدیک شدن به فردی که اختلال شخصتی وسواسی اجباری دارد کاربسیار دشواری است . بنابرین در وحله اول درمانهای حمایتی برای فرد مبتلا به شخصیت وسواسی اجباری و اعضای خانواده و نزدیکان فرد ، بسیار سودمند خواهد بود و انجمن هایی هستند که در این خصوص میتوانند خانواده های افراد مبتلا را حمایت کنند . نکته ای که باید هنگام برخورد با این افراد مد نظر داشت این است که اطرافیان بپذیرند که این اختلال جزیئ از شخصیت اون فرد بدانند . اصولا اگر بخواهیم درخواستی از این افراد داشته باشیم ، باید آمادگی این را از قبل داشته باشیم که ممکن است سر هر موضوعی که هر چند به خیر وصلاح او است با ما سر ناسازگاری را شروع کند و شروع به بحث و جدل کند ، بنابرین قبل از اینکه اون درخواست رو بگوییم ، از خودمان سوال کنیم که آیا این درخواست انقدر برای من مهم است که من بخواهم با فرد مبتلا به شخصیت وسواسی اجباری مشاجره و جر و بحث داشته باشم ؟ اجازه بدید یک مثال بزنم . تصور کنیدکه شما با یک فردی شخصیت وسواسی اجباری در تعامل هستید و حالا بنا به شرایطی کاری را دارید برای او انجام میدهید ، بعد میبینید که این فرد کاری را که شما انقدر براش وقت گذاشتید و زحمت کشیدید را هم ایراد میگیرد و هم دوباره از نوع انجام میدهد . مسئله اینجاست که او فرد از سر عناد و کینه جویی اینکار رو نکرده و ما اگر که به این موضوع آگاهی داشته باشیم که این رفتار ها و ویژگی ها بخشی از وجود فرد است و واکنش و بازتاب منفی در مورد شما نیست .
 
روش درمانی دیگر روش دارو درمانی است ، دارو را اصولا برای کاهش اضطرابی که فرد در جریان ویژگی های شخصیتی خودش تجربه میکند ، به فرد تجویز میشود . بنابرین ما پیشنهاد میکنیم که برای اینکار حتما با یک روانپزشک مشورت نمایید. 
روش درمانی دیگر هم روشهای رواندرمانی است که یکی از موثرترین این شیوه ها روش درمان شناختی رفتاری است . فرد مبتلا به این اختلال طبق یک برنامه منظم و مشخص با درمانگر خود ملاقات میکنند و درباره ترسها ، اضطراب ، استرس و افسردگی خود صحبت می کند و  درمانگر می کوشد تا با تکنیکهای شناختی مناسب به مراجع خود کمک کند تا بتواند با اطرافیان و خانواده خود رابطه موثر و بهتری داشته باشد .
 روش دیگری که برای این افراد موثر است گروه درمانی و رفتاردرمانی گاهی مفید واقع می شود . هم در گروه درمانی و هم در رفتار درمانی می توان بمیاران را وسط تعاملات ، با توضیحات ناسازگارانه آنها متوقف کرد .
 آموزش مهارتهای آرام سازی و کسب آرامش مانند تکنیکهای تنفس برای  افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری بسیار مفید است و این امر به کاهش اضطراب در آنها کمک میکند. به فرد توصیه میشود که در برنامه روزانه و هفتگی خود فعالیتهای ورزشی را بگنجاند و بخصوص ورزش هایی مانند یوگا و تای – چی پییشنهاد خوبی است که میتوانند به ان فکر کنند
 

روشهای غلبه بر افسردگی :

 
راه های متعددی برای درمان افسردگی و غلبه بر آن وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
۱- روشهای معکوس : یعنی زمانیکه احساس شدید ناامیدی و دلسردی و ناراحتی میکنید ، کارهای خلاف این حالتها را انجام بدهید . مثلا موزیک شاد بگذارید و برقصید ، دلقک بازی دربیاورید ، مشغول کارهای دستی و هنری بشوید ، ورزشهای سبک انجام بدهید و فیلم های جالب ببینید و به خودتان امیدواری بدهید تا دچار افسردگی نشوید و اگر هم مبتلا شدید بتوانید آن را به راحتی درمان کنید.
۲- گفتگوی درونی خود را متوقف کنید : به هر فکری که بذهنتان میرسی بی خیال و بی اهمیت باشید انگار نه انگار که اتفاقی افتاده
۳- میتوانید در منزل جای خلوتی داشته باشید و لباس راحت بپوشید و یک شمع روشن کنید و چهار زانو بنشینید جلوی شمع و به شمع فقط نگاه کنید و فکر کنید . و اگر افکار مزاحم به سراغ شما آمد همچنان سعی کنید که فکرتان را دوباره به سمت شمع سوق دهید . پیشنهاد میشود این تمرین را نیم ساعت در روز انجام دهید.
۴- ازافکار عمیق و منفی خود خارج شوید و کلا بی خیال کشف و درک بعضی از موضوعات شوید .
۵- مثبت اندیش باشید و همیشه نیمه پر لیوان را ببینید . بدانید که در دنیا هیچ چیز مطلقی وجود ندارد.
۶- کاه را کوه نکنیدو از عاقبت و نتیجه ی هیچ کاری نترسید .بدبین نباشید و از خلوت های آزار دهنده ی خویش خارج شوید .
۷- با فکر نکردن به مشکلات خود آنها را کوچک کنید .
۸- آرزومندانه زندگی کنید .
۹- مشکلات بزرگ خود را یکدفعه حل نکنید . بدانید که اگر یک کلاف نخ را یکدفعه باز کنید سردرگم میشوید و در هم میپیچد اما اگر ارام آن را دور یک تکه چوب بپیچید هرگز سردرگم نمیشوید .
۱۰- تغییرات اساسی را در نحوه فکر و تفکر خود پدید بیاورید .
۱۱- به چیزهایی فکرکنیم و به چیزهایی فکر نکنیم .
۱۲- از تلقین های آزار دهنده خودتان را خلاص کنید .
 
خلاصه اینکه اگر این خصوصیات را در خودتان یا اطرافیانتان مشاهده کردید ، پیشنهاد میکنم که به یک روانشناس مراجعه فرمایید ، تا هر چه زودتر بتوانید به سلامتی خود و اطرافیانتان کمک کنید و زندگی سلامت و شادتری را برای خود و اطرافیانتان رقم بزنید . در همین راستا اگر تمایل داشتید میتوانید با مشاوران وروانشناسان ما نیز در ارتباط باشید . شعار همیشگی ما ” هستیم انجا که کسی نیست.”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا